گفت و گو با علی الله سلیمی، نویسنده و داور مرحله نهایی جایزهلیلی»
وقتی از عشق حرف می زنیم از چه حرف می زنیم
* در چه مرحلهای از داوری جایزه لیلی» هستید؟
جایزه لیلی» فرخوان داد، کار شروع شد و جلو رفت. زمانی با من تماس گرفته شد و قرار شد در خدمت دوستان باشم که داوری به مرحله نهایی رسیده بود. 10 رمان بود که به مرحله پایانی رسیده بود و قرار بر این شد که بنده به عنوان یکی از داوران مرحله نهایی، در مورد این 10 رمان نظر بدهم.
* تو از جمله نویسندگانی بودی که آثار خودت جزو ادبیات عامهپسند نیست ولی در جلسات نقد بعضی از این آثار شرکت میکردی و در کل روند انتشارشان را دنبال میکردی.
بله. من به عنوان منتقد در این سالها در مراکز مختلفی که برای آثار عامهپسند جلسات نقد و بررسی برگزار میکردند، دعوت میشدم و شرکت داشتم. اما علت اینکه داوری این جایزه را پذیرفتم این بود که ادبیات عامهپسند در ایران، سالهاست مخاطبان خاص خودش را دارد اما در رسانه ها و محافل ادبی خیلی جدی گرفته نمیشود؛ یعنی ادبیاتی بود که در مطبوعات و رسانهها جایگاه چندانی نداشت و بیشتر به شکل شفاهی راجع به آن صحبت میشد. خانم تکین حمزهلو و دوستانشان در واقع با راهاندازی انجمن ادبیات عامهپسند تلاش کردند رسمیتی به این نوع ادبیات بدهند. در عین حال به شکل غیررسمی نوعی قواعد هم به فعالان و نویسندگان این عرصه یادآوری میشود.
* بالاخره بخشی از گردش اقتصادی چرخه صنعت نشر همیشه به دوش نویسندگان عامهپسند بوده. ضمن اینکه آثارشان سطح وسیعی از خوانندگان را هم پوشش میدهند.
بله. به هر حال مخاطبان این عرصه را نمیشود انکار کرد. بهخصوص در حوزه انتشار کتاب، نویسندگان عامهپسند جزو پیشتازانی هستند که اکثر ناشران هم از انتشار آثارشان در دورههای مختلف استقبال کردهاند. این ادبیات هم طبعا باید سهمی در جریان های ادبی کشور داشته باشد و مسیر این اتفاق با برگزاری جشنواره لیلی هموارتر خواهد شد. این جشنواره قاعده مند شدن فعالیت نویسندگان ادبیات عامه پسند را یادآوری می کند. وقتی شما کارهایی را داوری میکنید، نویسندگان دیگر هم بهتدریج متوجه خواهند شد که آثارشان باید از ضوابط خاصی پیروی کند و به این ترتیب نیست که ادبیات عامهپسند را به شکل قالبی بیدر و پیکر ببینیم. بنابراین احساس کردم قاعدهمند کردن این نوع ادبیات، میتواند به کیفیت آثار کمک کند.
درباره همین قواعد بگو. قاعدهمند از نظر تو یعنی چه؟ از چه اصول و ضوابطی میگویی؟
این آثار، باید یکسری اصول و قواعد را مراعات کنند. اول اینکه ما این نوع ادبیات را به اسم ادبیات عامهپسند میشناسیم ولی مخاطبان این آثار این ادبیات را به اسم ادبیات عاشقانه میشناسند. رمان عاشقانه هم چهارچوبی دارد، به این ترتیب که باید عشق در روابط بین آدمها، تعریف بشود. آیا عشق اصلا آن چیزی است که ما به شکل معمول تعریف میکنیم؟ آیا وقتی از عشق حرف میزنیم مقصودمان صرفا روابط بین دختر و پسرهای نوجوان و جوان است؟ یا کسانی که در مراحلی از بلوغ قرار دارند؟ آیا از یک حس عاطفی و آنی حرف میزنیم یا تداوم آن را مد نظر داریم؟ چون بازه زمانی در رمانهای عاشقانه اغلب به یکی دو سال قبل از ازدواج و سالهای اولیه ازدواج برمیگشتند و انگار دوره میانسالی را در این مورد فراموش میکردند. رمانها در واقع یک زمانی در این حیطه میچرخیدند. درحالیکه خود رمان عاشقانه، ژانر تعریفشدهای است که قواعد خاص خودش را دارد؛ عشقی که قرار است در طول زندگی بازتعریف شود. چون باید ببینیم در هر مرحله از زندگی این عشق چطور بازتعریف میشود. بنابراین این رمانها در وهله اول پرداختن به زندگی عاشقانه را به عنوان یک اصل در اولویت خودشان قرار میدهند. معمولا رمانهای اینشکلی که قبلا نوشته میشد، منطق روایی چندانی نداشت. درحالیکه ما دنبال این هستیم ببینم وقتی نویسنده موضوع عشق را وارد رمان میکند چقدر به قواعد داستاننویسی پایبند است. آیا منطق داستانی با ورود عشق به هم میخورد؟ یعنی وارد کردن یک موضوع عاشقانه و در عین حال پایبندی به اصول داستاننویسی. چون در اکثر رمانهایی که با محوریت عاشقانه نوشته میشود، کمتر به این موضوع توجه شده. گاهی منطق داستانی» ضعف دارد یا عنصر تصادف» بهشدت پررنگ میشود؛ مثل فیلمفارسیهای قبل از انقلاب؛ بهنحوی که نویسنده ابزاری به نام تصادف» و اتفاق» دارد که هر جا دلش خواست آن را وارد میکند و کار را پیش میبرد. در واقع میشود گفت نویسنده با قضا و قدری کردن ماجراها، کار خودش را راحت میکند. خب این ضعف هم میتواند به باورپذیری داستان ضربه بزند. البته باید در نظر داشت دنیای داستان، دنیایی نیست که نعل به نعل هم با واقعیت پیش برود اما وقتی قضا و قدر، عنصر اصلی پیشبرد ماجرا میشود، طبیعتا منطق داستانی زیر سوال میرود.
* اوضاع در این آثاری که در جشنواره لیلی» به دست شما رسیده چطور است؟ همین ده رمانی که به مرحله نهایی رسیدهاند؟
اینها یک سر و گردن از آثار دیگر بالاتر هستند و به موضوعاتی هم پرداختهاند که متفاوتتر از مابقی آثار بودند. در این رمانها عشق» را هم به یک گروه سنی اختصاص ندادهاند و بین دورههای مختلف زندگی انسان، توزیع کردهاند. ضمن اینکه طبقات اجتماعی را هم به داستان وارد کردهاند. یعنی همه آنها مربوط به یک طبقه خاص اجتماعی نیستند.
* یعنی مقصودت این است که رمان عامهپسند در حال تغییراتی شده؟ درست است؟ البته این تغییرات صرفا ممکن است در کیفیت خلاصه نشود بلکه منظور ورود عرصههای دیگر به رمان عامهپسنده هستند.
این نکته درست است. ضمن اینکه قواعدی که ما در نظر گرفتهایم باید در آثار وجود داشته باشند. به عنوان مثال زبان» یکی از مهمترین عناصر در داوریهای ماست. مثلا بعضی از نویسندگان از نوعی نثر انشایی استفاده میکنند که خواننده امروزی را اذیت میکند. اما این رمانهایی که به مرحله نهایی رسیدهاند، دیگر این مسائل را پشت سر گذاشتهاند و چنین ایرادهایی ندارند؛ یعنی به نوعی شسته رفتگی در زبان» رسیدهاند و در نثر آنها کلماتی نظیر میباشد»، نیز» و برخاست» و اینها را نمیبینی. خب اینها نشان میدهد که زبان رمان پالایش شده و سلیس شده که یک امتیاز در کار تلقی میشود. نکته دیگر باورپذیری» در کار است؛ نویسنده نباید طوری کار را پیش ببرد که دوست دارد بلکه باید طوری آن را جلو ببرد که منطق داستان میطلبد. نکته بعدی این است که رمانهای عاشقانه در این جایزه نباید خیلی از ذهنیت خواننده امروزی دور باشد.
کلا اصولی که در داوری تعریف شده چه معیارهایی است؟
چهار اصل در داوریها تعریف شده. اول عاشقانه بودن اثر. دوم منطق روایت. سوم شخصیتپردازی. و چهارم زبان اثر. مجموع اینها باعث میشود ما از کاری که عدهای به اسم عامهپسند مینویسند و هر چه را دوست دارند در قالب این ژانر چاپ میکنند، فاصله بگیریم و به نوعی نظاممندی و قاعدهمندی برسیم.
.
- این مصاحبه در رومه هفت صبح» منتشر شده است.
مطالب مرتبط:
1- ادبیات عامه پسند در حال پوست اندازی
2- اسامی راهیافتگان به مرحله نهایی جایزه لیلی
مجموعه داستان«گذر از زمستان» اولیوم آدام با ترجمه مارال دیداری
هم ,ادبیات ,عامهپسند ,مرحله ,عاشقانه ,یک ,در این ,مرحله نهایی ,ادبیات عامهپسند ,به مرحله ,را به ,داور مرحله نهایی ,الله سلیمی، نویسنده
درباره این سایت